(در حال تکمیل)
این عکس ها مال شهر خودمونه..
امیدوارم خوشتون بیاد.
حسینیه حضرت ابوالفضل(ع)
مسجد امام حسین(ع)
مسجد امام حسین (ع)
گلزار شهدا
گلزار شهدا
گلزار شهدا
شهید اسد الله نیازی
(در حال تکمیل)
این عکس ها مال شهر خودمونه..
امیدوارم خوشتون بیاد.
حسینیه حضرت ابوالفضل(ع)
مسجد امام حسین(ع)
مسجد امام حسین (ع)
گلزار شهدا
گلزار شهدا
گلزار شهدا
شهید اسد الله نیازی
یا بُنَىَّ لاتَعدُ بَعدَ تَقوَى اللّه مِن اَن تَتَّخِذَ صاحِبا صالِحا؛
فرزندم! بعد از تقواى الهى، از گرفتن دوستِ شایسته نگذر.
الاخوان، ص 110، ح 25
عوامل مادی:
فقدان برنامهریزی و نظم در زندگی
از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح میگردد، فقدان برنامهریزی و نظم در زندگی میباشد مانند فقدان برنامهای منظم برای خواب و یا ایجاد مشغلههای پراکنده و فراتر از تواناییهای خود که نتیجهای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.
هیچ وسیلهای مستحکمتر و دائمىتر از نماز براى ارتباط میان انسان با خدا نیست، خداوند در قرآن میفرماید: برای یاد من و ذکر من نماز بپادارید، «اقم الصلوة لذکری»، ناآشناترین انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مىکنند و برجستهترین اولیاى خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جویند.
مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت/ گر به سنگش بزنی جای دگر می نرود (سعدی)
حضرت آیت ا... حاج سید ابوالحسن قزوینی درباره ارتباط بین نماز و مرگ فرمودند: «بین موت و نماز یک نوع ارتباط مخصوصی است، زیرا که نماز حقیقی هم عین موت است؛ زیرا که موت انقطاع علاقه روح است از بدن و از عالم طبیعی؛ در نماز هم انقطاع از این عالم به حضرت رب العزه [است]
چنان که در مقدمه افتتاح صلوة، خواندن این آیه شریفه وارد است: (انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض) [انعام - ۷۹] روی دل خود را به سوی کسی آوردم که آسمان ها و زمین را آفرید...). همین طور که در مرگ وجهه روح به عالم دیگر است، در نماز هم وجهه روح به عالم قدس است... در مرگ قبض ارواح به دست عزرائیل است؛ در نماز قبض روح از طرف خداوند عالم است».
1.تسبیح حضرت زهرا (س) عبارت است از: (34) مرتبه «اللَّه أکبر»، بعد (33) مرتبه «الحمد للَّه» و بعد از آن (33) مرتبه «سبحان اللَّه». از تعقیبهایى که بعد از نمازهای پنجگانه خیلى سفارش شده است، تسبیح حضرت زهرا (س) است.[1]
درباره فضیلت و ثواب گفتن تسبیح حضرت زهرا (س) روایات زیادی از ائمه معصومین (ع) وارد شده است که به برخی اشاره می شود:
الف) ابو هارون مکفوف مىگوید: امام صادق (ع) به من فرمود: اى ابو هارون، ما کودکان خود را همان گونه که به نماز فرمان مىدهیم به تسبیح حضرت زهرا (ع) نیز امر مىکنیم. پس بر این ذکر مداومت کن، زیرا هر بندهاى بر آن مداومت کند تیره بخت نمىشود.[2]
ب) امام باقر (ع) فرمود: هر کس تسبیح حضرت زهرا (ع) را بگوید سپس طلب آمرزش کند آمرزیده خواهد شد. این تسبیح به زبان یک صد مرتبه است ولى در میزان عمل یک هزار تسبیح به شمار مىرود، و شیطان را دور مىکند، و خداوند رحمان را خشنود مىسازد.[3]
2. در قنوت هر ذکر و دعایی گفته شود، کافى است؛ ولی بهتر است دعاهایی که در قرآن کریم آمده، مانند: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[4] و یا در روایات وارد شده بخواند؛ مانند این دعا که بهتر است در قنوت خوانده شود:«لَا إِلهَ الَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».[5]
در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای حضرت محمد(ص) آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد. این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است.
خانم Wadea Omrany کشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه 18کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.
ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.
خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید: حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ؛ "تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."
در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:
1-"ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.
2-"به لانه هایتان وارد شوید" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگرپیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می گوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)
3- " مبادا سلیمان ولشگرش پایمالتان کنند" در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است که ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می کنیم.
4-"و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عکس العملی در مقابل خطر قبلی، یکنوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری،مورچه به مخاطبان خود می گوید که به منبع خطر حمله نکنید زیرا خطر از یک دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبرندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آن ها را خطرواقعی نمی دانند.
در کلمات آخر، مورچه پیام رسان، همراهانش را از رسیدن سلیمان با خبر کرد و این چیزی است که ما به صورت علمی و از طریق بررسی رمز های شیمیایی ارتباطی مورچه ها توضیح می دهیم.
ما ترتیب دستورات مورچه ها را که به چهار مرحله تقسیم می شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان دادیم. علم در این زمینه چه می گوید؟
این مقاله را بخوانید:
مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطارو دفاعی و همچنین زمانی که تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی که با خطری مواجه باشند استفاده می کنند.
این اخطار معمولا توسط صدورعلامت های شیمیایی دفاعی مشخص می شود. غده های دفاعی مسئول ایفای نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استرالیایی رادر نظر بگیرید. وقتی این مورچه ها با خطر مواجه می شوند، قطرات کوچکی را از غده دفاعی خود ترشح می کنند – این یک فرمان برای دیگر مورچه ها است تا فرار کنند و با شاخک های خود ارتعاشی ایجاد کنند که به معنای قرار گیری در موقعیت خطر است.
اولین ماده که توسط مورچه ها شناسایی می شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها می شود. در نتیجه شاخک های خود را تکان می دهند و بالامی برند تا دیگر بوها را نیز بگیرند.
وقتی که آن ها hexanol(اولین پیغام به شکل الکل بود) را دریافت می کنند موقعیت خطر به خود می گیرند و در تمامی جهت ها می دوند تا منبع مشکل را پیدا کنند. زمانی کهundécanoneدریافت کنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر می برد و آن ها راتحریک می کند تا تمام اشیا خارجی را گاز بگیرند. سپس در نهایت وقتی که به هدف نزدیک تر می شوند butyloctenalرا تشخیص می دهند که پرخاشگری و آمادگی آن ها را برای قربانی کردن خود افزایش می دهد.
ارتباط شیمیایی مهم ترین روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن این خطراست. در این فرایند مورچه ها انواع مختلف این مواد که هر کدام رمز تفاوتی دارد و بیانگر نوع خاصی از صحبت کردن است را استفاده می کنند.
اگر انتشار موادی که توسط مورچه ای که آن خطر را اعلام کرد تعقیب کنیم می بینیم که کاری می باشد که مورچه مورد اشاره در آیه 18 سوره نمل آن را انجام داده.
موادی که مورچه در موقعیت هایی مثل این از بدن خود ترشح می کند به چهار دسته تقسیم می شوند که هرکدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.
مراحل پی در پی عکس العمل مورچه ها
aldéhydehexanalاولین ماده شیمیایی است که مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح می کند. و آن را می توان به عنوان آژیر خطر دانست. مورچه ها با دریافت این ماده شروع به جمع شدن در یک نقطه می کنند و منتظر رسیدن بقیه علامت ها می شوند و این شبیه اولین مرحله است که توسط مورچه در جمله "ای مورچه ها" گفته شد.
سپس مورچه دومین ماده شییایی hexanol را ترشح می کند. با دریافت این ماده مورچه ها شروع به دویدن در تمامی جهت ها می کنند تا منبع این ماده را پیدا کنند. مورچه ای که ماده شیمیایی را ترشح می کند باید مسیری را که بقیه مورچه ها باید از آن کنار بروند را معین کند و این کاری است که مورچه حضرت سلیمان انجام داد و از بقیه مورچه ها خواست که وارد لانه هایشان بشوند و گفت: "به لانه هایتان وارد شوید" و این دستوری از گوینده است و به بقیه می گوید که به طرف لانه هایشان بروند. بنابراین باید مسیر را مشخص کرده باشد و این شبیه هدایت مورچه ها می باشد.
Undécanoneسومین ماده ای است که مورچه ترشح می کند. این ماده نشان دهنده عامل خطراست و چیزی که مورچه در سومین عبارت گفت "مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" می بینید که چه قدر مطابقت و سازگاری دارد؟ در این مرحله مورچه ها آماده مواجه با خطر می شوند. پس ماده چهارم چه می شود؟
درمرحله چهارم مورچه اخطار دهنده ماده شیمیایی مخصوصی را ترشح می کند که butylocténal نام دارد. توسط این ماده گوینده دستور دفاع می دهد و نوع دفاع را تعیین می کند. بنابر این در عبارت آخر می گوید "و خود آگاه نباشند "با این کار مورچه از وارد شدن بقیه مورچه ها به مرحله حمله جلوگیری می کند که می توانست منجر به مرگ شود.
در این جا حضرت سلیمان خنده ای از روی محبت و شکر می کند گویی که او این مورچه ها را آرام کرده است و این که او گفته است به مورچه ها که لازم نیست نگران باشند و آن حضرت آن ها را دیده است و با آن ها مهربان می باشد و به آن ها صدمه ای نمی رساند.
حال اجازه دهید خلاصه مطالب را برایتان بگویم:
"تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید*، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."
یکی از مورچه ها می گوید ای مورچه ها
Hexanal
به لانه هایتان وارد شوید
hexanol
مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند
undécanone
و خود آگاه نباشند
butylocténal
و حالا کافران و افراد شکاک بعد از پی بردن به این قضیه که علم آن را ثابت کرده چگونه می توانند در مورد معجزه بودن قرآن کریم شک کنند. این حقایق بیش از هزار سال پیش در قرآن آمده است.
خدایی جز تو نیست، تو منزهی و من گمراه بودم.
با تلاش فراوان دوستان سایت فال شهدا راه اندازی شد و در حال گسترش است
برای گرفتن فال کلیک کنید تا وارد سایت شوید.
ضمنا اگر تمایل به همکاری با این گروه داشتید پیام بگذارید( آدرس ایمیل یادتون نره..)
وظیفه این گروه جمع آوری و گلچین کردن وصایای شهداست.
راستی
لطفا این پست رو توی وبلاگ هاتون بذارید تا دیگران هم مطلع بشن.
نیمه های شب بود که از سنگر کمین برمی گشتیم . از پشت یکی از خاکریزها صدای ناله پرسوزی شنیدیم.طاقت نیاوردیم ، رفتیم نزدیکتر، در تاریکی شب با خدای خودشان راز و نیاز می کردند .
چشم ، چشم را نمی دید . نزدیکتر شدیم . به حالت سجده بودند و شور و حال عجیبی داشتند . متوجه حضور ما نشدند . بی اختیار پشت سرشان زانو زدیم و با ناله محزونشان همنوا شدیم .کارشان که تمام شد متوجه ما شدند.
پرسیدیم :« چرا این همه راه طولانی را پیاده آمده و این گوشه بیابان نشسته اید و راز و نیاز می کنید ؟!»
گفتند :« اینجا سال گذشته سنگرمان بود . خمپاره ای آمد و خرابش کرد . چند نفر از بهترین دوستانمان همین جا شهید شدند. ما نیز به یاد آنها اینجا جمع شده ایم .»
- مامان! پس کوش؟ همش باید دنبالش بگردم!
- چی کوش؟ باز دنبال چی می گردی؟!
- مامان تو رو خدا بگو کجا گذاشتیش؟دیر شد ، دسته رفت.
- آهان طبق معمول دنبال زنجیرت می گردی! زیر میز مطالعته، خودت اونجا گذاشتیش.
- مرتضی! این دیگه چیه ورداشتی؟!!
یکی دو ماهی بود که حال و حوصله نداشت. گاهی وقتا اصلاً حرف نمی زد، گاهی وقتا هم از کوره در می رفت و دور و بری ها رو از خودش می رنجوند. هر چی فکر می کرد چرا اینجوری شده کمتر به جواب می رسید. امروز هم دست کمی از بقیه روزا نداشت، با تنها چیزی که اجباراً کنار اومده بود اداره ش بود و انجام کارای عادی و معمولی، قراره برای انجام کاری به یکی از شرکت های همکار بره،
همین طور که کنار خیابون ایستاده بود یه تاکسی جلوی پاش ترمز زد. آقا کجا؟!
•- مستقیم خیابون ....
بی هدف صفحات درون پرونده را زیر و رو می کرد.
صدای گوینده رادیو خیلی ضعیف به گوش می رسید.
مجری: خب اگه اجازه بدید شنونده پشت خط داریم،
•- دستاش از روی کاغذها برداشته میشه
پشت خط یه جوون دانشجو از شهرستانه...
سلام آقا ،اگه ممکنه
بیماری واریس اختلال رایجی است که در رگ های ساق به وجود می آید. در این حالت رگ های دو طرف پایینی ساق، دچار زمختی و کجی و پر از خون های منعقد می گردند. گفتنی است که درصد زیادی از مردم یعنی بین ده تا بیست درصد از جمعیت جهان از این بیماری رنج می برند. در پژوهش های جدید علمی، ارتباط تنگاتنگی در به جای آوردن نماز و جلوگیری از بیماری واریس به اثبات رسیده است.
دکتر توفیق علوان استاد دانشگاه پزشکی اسکندریه در این باره می گوید: با ملاحظه دقیق به حرکت های نماز، متوجه می شویم که به قدر عجیبی بین قیام و رکوع و سجود و نشستن بین دو سجده یک نوع انسجام و هماهنگی وجود دارد و با قیاس علمی دقیق فشار واقع شده بر رگ ساق کنار مفصل قوزک پا به این نتیجه می توان رسید که کاهش فشار وارده بر آن در حین رکوع و حالت سجده جریان خون را به همان سمت و سویی که جاذبه زمین فعال است هدایت می کند. خون که در غیر این حالت به سختی از نوک پا به عضله قلب می رسید در این حالت به آسانی از بالا به پایین به جریان می افتد و این فرایند تا حد زیادی از فشار رگ پشت پا که حدوداً از (120-100 سانتی متر) در حال ایستادن است به (33/1 سانتی متر) در حالت سجده می رسد و به دنبال آن احتمال دچار شدن انسان به بیماری واریس کاهش می یابد. به دیگر سخن کسی که به شکل منظم و صحیح نماز مستحب و واجب به جای می آورد به ندرت به این بیماری مبتلا می شود.
استخوان، در بدن انسان به طور پیوسته دارای دو مرحله متوالی است، یک مرحله ساخت و سپس مرحله تخریب که این روند به طور متوالی در جریان است. اگر انسان در مرحله رشد و جوانی باشد، روند ساخت بیش تر است و استخوان طول و قوت بیش تری به خود می گیرد بعد از مرحله رشد با بالا رفتن عمر نوبت به مرحله تخریب می رسد، در این زمان کمیت استخوان رو به نقص می آورد و قابلیت بیش تری برای شکستن پیدا می کند. افزون بر این، ستون فقرات به علت ضعف مهره ها و نقص طول و استحکام، شکل قوسی به خود می گیرد. نشاط و استحکام، استخوان ها به شکل کلی به توان فشار و جذبی دارد که عضله ها و رگ ها در اثنای انقباض و انبساط، آن را به کار می گیرد، زیرا این عضله ها و رگ ها به استخوان مرتبط می باشند. اخیراً ثابت شده که در داخل استخوان یک جریان الکتریکی دو قطبی متفاوت وجود دارد که این جریان در توزیع وظایف بافت استخوان سلول ساخت و سلول تخریبی مؤثر است، کما این که تا حد زیادی وجود فعالیت این سلول ها را مشخص می کند.
تجربه نیز ثابت کرده که در حالت استراحت و بی تحرکی این جریان الکتریکی کم می شود و سبب می شود که استخوان، مواد سازنده اش را از دست دهد و در پی آن دچار ضعف شود و حتی در سفر به فضا تجربه ثابت کرده که در غیاب کامل جاذبه زمین، عضله ها ضعیف می گردند و استخوان ها در نتیجه عدم مقاومت در برابر جاذبه زمین، نامقاوم می گردند. در این جا به این نتیجه می رسیم که راحتی کامل ، باعث ضعف استخوان می گردد، چرا که عدم تحرک باعث فعال شدن سلول های تخریب و ضعیف شدن سلول های ساخت می شود و علاوه بر آن سبب کاهش ماده زمینه ای استخوان می گردد. در این جا سؤالی پیش می آید که مگر ممکن است یک مسلمان راحتی و بی تحرکی پیوسته داشته باشد و آیا مگر ممکن است که آن جریان الکتریکی تجدید کننده فعالیت استخوان در بدن وی متوقف گردد؟
گذشته از آن این عمل سبب طول عمر مسلمانان نیز می شود، زیرا وقتی وی نمازش را ترک نکند، نماز عاملی می شود برای تقویت استخوان وی و موجب سلامت و استواری آن می گردد.
این حقیقت می تواند تفسیری باشد برای جوامعی که پایبند نماز هستند، به عنوان مثال روستاهای مصر می توانند از این نمونه باشند که تقریباً در آن جا خمیدگی پشت و بیماری هایی که با افزایش عمر ظاهر می گردند، از بین رفته است. همچنین می تواند به طور کل تفسیری باشد برای تندرستی و سلامتی مسلمانانی که پایبند تعالیم دینی خود هستند و تفسیری برای فتوحات اسلامی و قهرمانی های نادر و چیزی که سربازان اسلام از آن برخوردار بودند و دیگر نیاز به بیان نیست و تنها زمانی غیرمسلمان پی به ارزش نماز می برد که آن را به جای آورد و با خشوع و تواضع در برابر خداوند خود بایستد و به وحدانیت وی اعتراف نماید و به فضل و عظمتش زبان اعتراف بگشاید. در این حالت به قلب و جسمش نوری سرایت خواهد کرد که وی را دائماً به راه راست خداوندی هدایت می کند. (الحمدلله رب العالمین* الرحمن الرحیم* مالک یوم الدین* ایاک نعبد و ایاک نستعین* اهدنا الصراط المستقیم* صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین)
برای مردم با ایمانی که با نماز یاد خدا را زنده نگه می دارند و با پرداخت زکات از بروز اختلاف طبقاتی جلوگیری می کنند، آرامشی است که دیگران از درکش عاجزند و پاداشی که فقط نزد پروردگار است.
بازداشتن از فحشا و منکر… وَ اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصُّلاةَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنکبوت/45 ) "… و نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه کنید آگاه است."
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حکومت غرایز طغیانگر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، کنتر ل می کند. در هر روز پنج بار ادای نماز کردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (که انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی که غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید. نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، کیفر خطاکاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می رود. نمازگزار با توجه به معانی آیاتی که در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد. مسلماً ذکری که متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (که بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد.البته میزان اثر نماز به درجه خلوص نمازگزار بستگی دارد و این که چه مقدار موانع را از بین برده باشد. بدیهی است هر چه موانع بر سر راه ارتباط انسان با خدا کمتر باشد، اثر آن بیشتر و بر عکس هر چه موانع بیشتر باشد، اثر نماز کمتر است. چرا که بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است.
اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً. اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون.(معارج/ 19 تا 23) "انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده – هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند. و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند."
انسان، حریص و کم طاقت و خودخواه است. در بدیها بی تابی می کند و خوبیها را منحصراً برای خود می خواهد؛ مگر نمازگزاران که نمازشان و ارتباطشان با خالق یکتا، آنها را از هر فحشاء و منکری باز می دارد:وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ. (معارج / 34) " و آنها که بر نماز مواظبت دارند."
نمازگزارانی که نماز را با حفظ ظاهر آن (آداب، شرایط، ارکان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضور قلب) به طور دائم می خوانند.
همراهی خدا با نمازگزاران"وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ. (مائده / 12) " و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید… ."
در این آیه حمایت و همراهی خدا از بنی اسرائیل را مشروط به شروطی می کند که اولین آنها بر پاداشتن نماز است. یعنی تا وقتی که نماز را برپا دارند مشمول حمایت خداوند می شوند و ترک نماز، ترک هدایت خداوند را در پی دارد. این معنا می تواند شامل تمام نمازگزاران و تارکان نماز نیز باشد.
ولایت نمازگزاران" اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ و رسولهُ والَذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُوتونَ الزَّکاةَ و هُمْ راکِعونَ." (مائده/ 55) "سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند."
سرپرستی و رهبری جامعه ی اسلام از آن خدا و پیامبر اوست و نیز از آنِ مؤمنینی که برای خدا و اتصال به سرچشمه ی فیوضات الهی، نماز را بر پا می دارند و هنگام رکوع زکات می دهند.
هدایت برای نمازگزاران"اِنَّما یَعْمُرُ مَسجدَاللهِ مَنْ امَنَ بِاللهِ الیوم الاخِرِ و اَقامَ الصَّلاةَ و اتی الزَّکاةَ و لم یَخْشَ اِلاّ اللهَ فَعَسی اُولئکَ اَنْ یِکونُوا مِنَ الْمُهتدینَ." (توبه / 18) "مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، ممکن است چنین گروهی هدایت یابند."
هدایت ممکن است برای گروهی باشد که علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، اهل اقامه نماز و پرداخت زکات و خشیت از خدا باشند. ایمانی که فقط ادعا نباشد بلکه در عمل ثابت شود و فقط چنین کسانی برای عمران مساجد محق هستند.
انذار برای نمازگزاران"… اِنَّما تنذِرالَذینَ یَخشونَ رَبَّهمْ بالغیبِ و اَقامواالصَّلاةَ و منْ تزکی فَانّما یَتزکی لِنفسه و الی الله المصیرُ." (فاطر / 18) " … تو فقط کسانی را انذار می کنی که از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر کس پاکی پیشه کند نتیجه ی آن به خودش باز می گردد و بازگشت به سوی خداست."
ای پیامبر انذارهای تو نسبت به مکذّبان تو محقق نمی شود. زیرا که دلهایشان مُهر شده است و سخن الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد و تا در دلی خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار، مراقبت یک نیروی معنوی را بر خود احساس نکند و با انجام نماز که قلب را زنده می کند و به یاد خدا می دارد، به آن کمک نرساند؛ این آمادگی حاصل نخواهد شد. آنها که روح و قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خداست و با برپایی نماز، عملاً او را عبادت و پرستش می کنند.
رستگاری برای نمازگزاران" قَدْ اَفلحَ منْ تزکی. وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّه فَصَّلی. (اعلی/ 14 و 15) " مسلماً رستگار می شود کسی که خود را تزکیه کند – و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند."
در این آیات سه چیز را عامل رستگاری می داند، تزکیه، ذکر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز. در اینجا پس از ذکر نام خداوند، بجا آوردن نماز را ذکر می کند. زیرا نمازگزار تا به یاد خدا نباشد و نور ایمان در دلش پرتوافکن نشود به نماز نمی ایستد. به علاوه، نمازی ارزشمند است که توأم با ذکر و یاد او باشد.
پاداش"رِجالٌ لا تلهیهم تِجارةٌ ولابَیعٌ عن ذِکراللهِ و اَقامِ الصَّلاةِ و ایتاءِ الزَّکاةِ یخافونَ یَوماً تتقلبُ فیه القلوبُ والابْصارُ. لِیجزیهمُ اللهُ اَحسنَ ما عملوا و یزیدهُمْ مِنْ فَضله …"(نور/ 37 و 38) " مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و از روزی که دلها و دیده ها در آن روز حیران و مضطرب است، ترسان و هراسانند – تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب عطاء فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید…"
و نیز می فرماید: " لکنِ الراسخُونَ فِی العلمِ منهمْ والْمؤمنونَ یُؤمنونَ بما اُنزلَ اِلیکَ و ما اُنزلَ من قبلکَ والْمقیمینَ الصَّلاةَ والْمؤتونَ الزَّکاةَ والمؤمنونَ باللهِ والیومِ الاخرِ اُولئکَ سَنؤتیهم اجراً عظیماً." (نساء / 162) "اما آنهایی که علم در دلهایشان رسوخ یافته و ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند به زودی به آنان پاداش عظیمی خواهیم داد". پاداش عظیم و افزون که از فضل خدا بر آن افزوده می شود؛ برای مؤمنان به خدا و رسولش و آنچه بر او نازل شده و ترسان از روز قیامت است که علاوه بر آن، نماز را نیز اقامه کرده و زکات می پردازند.
امان در سایه ی نماز" فَاذا نسلخَ الأشهُرُ الحُرُمُ فَاقتلواالْمُشرکینَ حیثٌ و جَدْتُّموهمْ و خُذوهمْ واحصُروهمْ وَاقعُدوا لهم کلَّ مَرْصدِ فَانْ تابُوا و اَقامُواالصَّلاةَ و اتواالزَّکاةَ فَخَلوا سبیلهمْ اِنَّ الله غفورٌ رحیمٌ." (توبه/ 5) " هنگامی که ماههای حرام پایان گرفت مشرکان را هر کجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمین گاه بر سر راه آنها بنشینید، هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند آنها را رها سازید بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است.
نماز، علاوه بر این که برای مؤمنان نمازگزار آثار فراوانی دارد، برای مشرکان نیز مأمن امنی به شمار می رود؛ اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند. زیرا نماز از روشنترین مظاهر عبادت خدا و نشانی از توبه حقیقی است. هر گاه چنین کنند، نه تنها از قتل و اسارت در امانند، بلکه برادر دینی مسلمانان نیز به شمار می آیند. " فانْ تابوا و اَقامواالصَّلاة واتواالزَّکاةَ فَاِخوانکمْ فِی الدّینِ و نفصلُ الایاتِ لِقومِ یعلمونَ." (توبه/ 11) " پس هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند برادر دینی شما هستند و ما آیات خود را برای جمعیتی که می دانند شرح می دهیم."
گروهی از نویسندگان مسلمان، کوشیدهاند، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قنوت و رکوع و سجود جنبههایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمشهای متداول دیگر که منجر به استراحت و آمادگی عضلانی میشوند، مقایسه کنند. اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است. دانش پزشکی امروزه، به اثبات رسانده است که اگر شخصی در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود (یعنی حدود 7 ساعت خواب) در ساعت حدود 1 بامداد، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مرفین که به عنوان گروهی اندورفینها و آنگفالینها نامگذاری شدهاند، ترشح میشوند که این مواد اثر مستقیم بر روی قسمتهای مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی و ریلکس شدن عضلات، در طول روز آینده برای فرد میشوند .
اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز بعد ساعت 10 صبح از خواب برخیزد (یعنی حدود 10 ساعت خواب) اندروفینها و آنکفالینها برخلاف حالت گذشته افزایش ترشح کافی پیدا نمیکنند و در نتیجه این امر، سبب میشود با این که این شخص حدود 3 ساعت بیشتر از شخص قبلی خوابیده است، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهرهمند نشود.
و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه پیدا کند و مثلاً تا ساعت 10 صبح طول بکشد، احساس خستگی و کوفتگی عضلانی پس از آن بیشتر خواهد بود .
و اما فریضه نماز با اثر درخشان و بینظیری که در ایجاد بهداشت خواب دارد ، در این مورد نیز نقش بسیار موثری ایفا میکند. چرا که نماز صبح ضمن ایجاد الزام و وجوب برای سحرخیزی، انسان را خود به خود به سوی یک آرامش عضلانی ناشی از مواد شیمیایی درونزا ، سوق میدهد.
بزرگان عرصه علم و اندیشه مانند استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نیز برنامه زندگی خود را بر مبنای خوابیدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب، حدود نیم ساعت قبل از اذان تنظیم کرده بودند ، تا از مواهب خدادادی و بی حد و حصر نماز، حداکثر فیض و بهره را ببرند.
آسم یکی از شایع ترین بیماری های انسان است ، به طوری که شیوع آن در طب اطفال ، 5 تا 10 درصد کل کودکان تخمین زده می شود؛ و این بیماری در بسیاری از آنها تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند. بدین ترتیب کمتر کسی است که در دوران زندگی خود با بیماران مبتلا به آسم ، برخورد نکند و شاهد مشکلات مختلف آنان از جمله تنگی نفس ، سرفه مداوم ، خس خس سینه و ... که گاهی به صورت حمله های شدید بیماری تظاهر می کنند نباشد.
مطالعات علمی جدید بر گروه های سنی مختلف مبتلا به آسم ، نشان دهنده آن است که در ایجاد بیماری آسم ، سه عامل برجسته ، مهمترین نقش را ایفا می کنند ، این سه عامل عبارت اند از :
1- میکروب هایی که وارد دستگاه تنفسی انسان می شوند ( عفونت ها )
2- عوامل حساسیت زا ، از جمله گرد و غبار ، دود سیگار ، گرده گیاهان که ممکن است این عوامل در مورد اشخاص مختلف متفاوت باشند.
3- مسائل روانی از جمله اضطراب ، عصبانیت ، غم و شادی ، تحقیر، خنده و حتی انتظار خوشایند شرکت در یک محفل اجتماعی مطلوب و به طور کلی استرس های حاد و مزمن .
اما نقش عوامل روانی از دیدگاه دیگری نیز، توجه پزشکان را به خود ، جلب نموده است و آن تأثیر تلقین بر آسم است ، چرا که در برخی از موارد، تلقین می تواند موجب تسکین حمله های آسم شود : یک مثال مشهور در این مورد ، مربوط به پزشکی است که مبتلا به آسم بود و برای گذراندن تعطیلات آخر هفته ، به هتل دور افتاده ای، در یک منطقه ییلاقی رفته بود ، در نیمه های شب او با یک حمله شدید آسم از خواب بیدار شد و کورمال کورمال به جستجوی کلید برق برآمد و وقتی از پیدا کردن آن عاجز شد ، ناامید کفش خود را برداشت و قصد پنجره را کرد و وقتی وجود شیشه ای را احساس کرد ، آن را شکست و نفس های عمیقی کشید و حمله آسمی او متوقف شد و شب آرامی را گذراند. ولی صبح روز بعد ، او با حیرت زیاد دریافت که به جای پنجره، آینه را شکسته است !
با توجه به این قبیل شواهد می توان آسم را نیز جزو بیماری های مورد بحث در طب روان تنی ، به شمار آورد و نتیجه گرفت که چنانچه بیماران احساس امنیت روانی داشته باشند، قدم بزرگی در تسکین بیماری آنها برداشته شده است.
همچنین عفونت ها که خود یکی از عوامل برانگیزنده آسم می باشند به وسیله شستشوی مجرای تنفس در وضو تا حدی قابل کنترل هستند . این نکته را می توان در مورد سایر عوامل حساسیت زا ، مثل گرد و خاک و گرده گیاهان ( یعنی دومین عامل برانگیزنده آسم ) نیز به نحوی صادق دانست. اما آنچه که در مورد تأثیر نماز بر آسم، غیر قابل انکار است، تأثیر تنش زایی نماز و احساس امنیت روانی عمیقی است که بر اثر آن حاصل می شود و بی شک اثر التیام بخش بزرگی بر بروز سومین گروه از عوامل برانگیزنده آسم ، یعنی عوامل روانی می گذارد. به خصوص که تلقین سازنده و زندگی بخش توأم با نماز ، گهگاه باعث تسکین آسم یا پیشگیری از بروز حملات آن می شوند .
ضمنا دیدگاه ویژه نمازگزار به زندگی در دنیا و ثبات شخصیت او باعث می شود که نمازگزار در مقابل افت و خیزهای غیر منتظره زندگی ، نه چندان شاد و نه چندان غمگین شود ، و در نتیجه به حذف آن گروه از تغییرات هیجانی که مسبب تشدید آسم هستند ، از زندگی خود بپردازد.
عبارت مشهور"العلم فی الصغر، کالنقش فی الحجر"(دانش در کودکی، مانند نقش پایدار در سنگ است)، امروزه با پیشرفت دانش پزشکی و روان پزشکی و به خصوص با پیدایش روان کاوی توجیه کامل علمی پیدا کرده است.
روان شناسی مدرن، با تداعی از مکتب روان کاوی فروید و نظریات "ژان پیاژه"، "جان باولف" و بسیاری از دانشمندان دیگر، به ما می گوید که مهم ترین دوران زندگی بشر که به وجود آورنده شخصیت نهایی او خواهد بود، دوران کودکی است. بر این اساس هر قدمی که در جهت ایجاد سلامت روانی اطفال برداشته شود، به نوبه خود سبب ایجاد جامعه ای سالم و موفق خواهد شد.
اما بزرگ ترین موهبتی که ممکن است در جهت ایجاد سلامت روانی نصیب یک طفل نورسیده گردد، پای گذاشتن او در خانواده ای مؤمن و نمازگزار است.
تعالیم آیین حیات بخش اسلام که حتی کوچک ترین مسائل بشری را بدون پاسخ نگذاشته است، از همان بدو تولد نوزاد برای او برنامه ها و روش های متعددی دارد که عمل به آنها ضامن سعادت و سلامت همیشگی انسان است.
از جمله در بعد سلامت روانی، آیین اسلام به والدین و به خصوص پدر، مؤکداً حکم کرده است که مثلاً نام نیک بر بچه بگذارند(1) و امروز علمای روان شناسی متفقاً به این نتیجه رسیده اند که چگونه نام یک کودک در شکل گیری شخصیت او تأثیر گذار است و چگونه یک نام بد ممکن است،موجبات تحقیر کودک(مثلاً تمسخر او توسط همسالان) و در نتیجه تزلزل شخصیتش گردد و یا هنگامی که روان کاوی در قرن بیستم، حکایت از حضور تظاهرات نهفته اما مقتدر جنسی در وجود اطفال می کند ، آنگاه مفهوم عمیق آن بخش عظیم از احادیث و روایات معصومین(ع) که مثلاً بوسیدن دختران توسط مرد نامحرم را بعد از 5 ، 6 سالگی منع کرده اند.(2)
در هر صورت کودکی که در خانواده مؤمن و نمازگزار به دنیا می آید و زمزمه حیات بخش اذان و اقامه در گوش راست و چپش نخستین نغمه زندگی او می گردد، کودکی است که گام در مسیری سعادت بخش گذاشته است.
تغذیه کودک تا دو سال به وسیله شیر مادر و بهره مندی کامل او از آغوش پر مهرش که یک موهبت اسلامی است به او ایمنی محیر العقولی در مقابل بخش عظیمی از بیماری های روانی می بخشد، مثلاً احتمال اضطراب یا افسردگی که بر اثر جدایی از مادر به وقوع می پیوندد، بسیار کم می شود. چرا که امروزه روشن شده است اکثر کسانی که به دام مهلک اعتیاد گرفتار می آیند کسانی هستند که در کودکی، از شیر و آغوش مادران شان محروم بوده اند.(3)
شیوع اسکیزوفرنی که خطرناک ترین و مهلک ترین بیماری در روان پزشکی است در بچه های خانواده های مسلمان و نمازگزار بسیار کم است، چرا که علم امروز ثابت کرده است که بروز اسکیزوفرنی، ارتباط معنی داری با وجود سیستم زن سالاری در اداره خانواده ها دارد(4) که مسلماً در خانواده های نمازگزار، با رعایت اصول درخشان قرآنی، از قبیل(الرجال قوامون علی النساء) و رد صریح و قاطع سیستم شوم "زن سالاری"، قدم بزرگی در جهت کاهش میزان ابتلا به این اختلال برداشته می شود.
همچنین درباره آثار مثبت و متعدد، قانون مؤکد اسلامی مبنی بر آزاد گذاشتن کامل کودکان تا سن 7 سالگی و پرهیز از تنبیه و محدودیت برای آنها می توان تعمق بسیار نمود.
اما بعد دیگر،تأثیری است که نماز به طور مستقیم بر حالات روانی اطفال دارد و آن بر اثر نماز خواندن خود کودک حاصل می شود.
شروع نماز در سنین کودکی سبب می شود که او این صفت حسنه را به صورت یک عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود، ملکه نماید و جزو برنامه های همیشگی زندگی خود، قرار دهد و در نتیجه از همه فواید نماز، در بعد سلامت روانی در آینده برخوردار گردد.
به علاوه با شروع نماز در دوران کودکی، مفاهیمی مثل خدا و مذهب و دستوراتی مثل تعالیم اسلامی، چنان در ذهن پذیرنده و شفاف کودک که هنوز سنگینی و تیرگی گناهان ظرفیت های فکری و مغزی او را آلوده نکرده است، جای می گیرد که امکان شک و تردید در این زمینه در آینده بسیار کاهش می یابد.
این نکته به خصوص باید مورد توجه خانواده هایی قرار گیرد که با وجود آن که خود را مسلمان می دانند اما وقتی که فرزندشان به سن تکلیف می رسد او را به بهانه این که:
"هنوز خیلی کوچک است !" به خواندن نماز تشویق نمی کنند. این مسئله که با کمال تأسف به خصوص در مورد دختر بچه ها که سن تکلیف آنها پایین تر است(9 سالگی)، شیوع بیشتری دارد، مسبب عوارض مخرب بسیاری در آینده کودک خواهد شد.
در حقیقت پدر و مادرانی که با دلسوزی ساده اندیشانه، فرزند خود را به برپاداری نماز تشویق نمی کنند، خیانت بزرگی از جهت محروم نمودن کودک خویش از این نعمت بزرگ مرتکب می شوند. چرا که به این ترتیب گویی به آلودگی کودک خویش، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختی ها و بیماری های جسمی و روانی، رضایت داده اند و او را به خسارت سنگین در دنیا و آخرت محکوم نموده اند.
به همین دلیل است که آیین مقدس اسلام و به خصوص ائمه بزرگوار شیعه(ع) با توصیه های مؤکد، مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز به کودکان فرا خوانده اند و حتی با این که از مجازات ها و تنبیهات بدنی در مورد کودکان، به خصوص قبل از 7 سالگی، منع نموده اند در مورد ترغیب به نماز گاهی امر به تنبیه کودکان فرموده اند. در این مورد در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق(ع) آمده است که فرمودند: چون پسر، سه ساله شود، پدر و مادر به او می گویند که: هفت مرتبه بگو "لا اله الا الله" و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز از عمرش بگذرد، به او می گویند که هفت مرتبه بگوید: "محمد رسول الله" ، پس چهار سالش تمام شود به او می گویند که هفت مرتبه بگوید: "صلی الله علی محمد و آله" پس چون پنچ سالش تمام شود او را وا می دارند که خدا را سجده کند.
اما چون شش سالش تمام شود. نماز را به او یاد می دهند و چون هفت سالش تمام شد، وضو را به او یاد می دهند و او را به نماز امر می کنند و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را به خوبی به او می آموزند و از ترک وضو و نمازاو را نهی کنند. پس چون کودک وضو و نماز را یاد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید.(5)
مفاهیم عمیق این حدیث از جمله این که اقامه نماز پس از اقرار به توحید و نبوت(که اساسی ترین اصول اعتقادی اسلام هستند) قرار گرفته و این که عمل به این حدیث ضامن آمرزش پدر و مادر تلقی شده است، باید به دقت مورد توجه خانواده ها قرار بگیرد.
به علت پراکنده بودن عوامل عفونی متعدد در محیط اطراف و هوای تنفسی انسان ، و با توجه به این که استنشاق میکروب از طریق بینی روش عمده انتقال این عفونت هاست ، بیماری های عفونی تنفس ، به وفور به وقوع می پیوندد. این مشکلات به ویژه در فصل سرما که تجمع افراد در محیط های بسته افزایش می یابد و ویروس ها و باکتری ها امکان رشد و بیماری زایی زیادتری پیدا می کنند، بیشتر می شود و به همین علت است که در فصل سرما شایعترین علت مراجعه اطفال و بزرگسالان به مطب و کلینیک های عمومی ، بیماری common cold ( سرماخوردگی ) و عوارض متعدد ناشی از آن است و همانطور که اشاره شد ، عمده این درگیری ها ، ناشی از انتقال عامل بیماری زا از طریق بینی است .
اما از جمله مواردی که در حین وضو ، مورد توصیه مؤکد قرار گرفته است . سه مرتبه ، چشیدن و استنشاق آب سرد و پاک است و حتی شستن قسمتی از درون بینی حین وضو ، توسط برخی از علمای شیعه واجب اعلام شده است ( رجوع شود به مساله 241 از رساله توضیح المسائل حضرت آیت .. العظمی اراکی (ره) .
با توجه به اینکه اولین سد دفاعی بدن در مقابل عفونت های تنفسی موهای ریزی هستند که در مخاط بینی تعبیه شده اند ، عوامل عفونی متعددی از جمله بسیاری از ویروس ها و باکتری ها و حتی عامل بیملری سل در این موها متوقف می شوند و جلوی حرکت آنها به قسمت های دیگر دستگاه تنفس گرفته می شود .
بر این اساس چنانچه مسلمین در مقدمات نماز و حین وضو دستور اسلامی استنشاق آب سرد (1) را اجرا نمایند ، همه روزه چند نوبت میکروب های مجرایی تنفس را زدوده و مجرای تنفسی خود را تمیز و پاکیزه می نمایند و بدین ترتیب از بروز بیماری های متعدد تنفسی در امان خواهند بود .