یادگار نبی

پیامبر اکرم(ص):نماز نور چشم من است

یادگار نبی

پیامبر اکرم(ص):نماز نور چشم من است


امام خمینی (ره) :
" نماز پشتوانه ی ملت است."
" نماز بالاترین ذکر خداست."

امام خامنه ای : نماز، همه چيز است. آن كسى كه همه‌ى رابطه‌هايش قطع شده، اگر توانسته باشد رابطه‌ى نماز را نگه دارد، اين او را نجات ميدهد.

آیت الله بهجت (ره): همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات میرساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست!

۱۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

آقای قدس(شاگرد آیت ا.. بهجت) می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.

آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و ...، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»

گفتم شیخا هر آنچه گوئى هستم

آیا تو چنان که می‌نمائى هستى؟


برگرفته شده از : طبیب

لج داره بابا آدم ماشین داشته باشه ولی وقتی بخواییم باهاش بریم ی جایی که کار مهم داریم ی دفعه در بیاد بگه با تاکسی برو!!

خوب آخه وقتی ماشین داریم چرا با تاکسی بریم؟

حالا ماشینمون که مدل بالا نیست پژو رواس!!

می خوای بری ی جا که بابا باید بیاد برات امضا کنه ینی حضورش لازمه.

خب آخه چی در بیای بگی؟ آدم واقعا لجش میگیره!

یا مثلا وقتی بابای آدم بی کار میشه توی هر  کاریمون دخالت میکنه  دخالت بابا تو زندگیمون خیلی لازمه ولی ن در این حد که حتی توی نوع سفره انداختن مون هم دخالت کنه!

 

بچه باید با ننه باباش رفیق باشه.

ننه بابا باید با بچشون رفیق باشن

نباید ی طوری بشه که بچه رفیقاشو به ننه باباش ترجیه بده و این خیلی بده

به قول یکی میگفت:« من الان نزدیکه18سالمه. وقتی به همکلاسیام توی دبستان نگاه میکنم می بینم چهار پنج تا بیشتر نیستیم که سیگاری نشدیم بقیه ی 30نفر کمتر یا بیشتر؛ همه سیگاری شدن. و این خیلی بده!! همونایی که ی روز ادعای زور داشتن و گندگی میکردن حالا توی پارک می شینن و سیگار میکشن.»

("ولی الان خدا رو شکر می کنم که بابام توی بچگی منو می زد می دونی چرا؟ چون نذاشت با همه کس بگردم و کنترلم کرد. شاید بعضی وقتا از دست این کتک خوردنا عصبانی می شدم ولی الان خوشحالم..")

ممکنه ننه بابا تقصیر داشته باشن ولی وقتی رفیقای من خوب نباشن تقصیر بابا مامان چیه؟

من خودم عُرضه نداشتم که رفیق خوب پیدا کنم! میگی رفیق خوب نیس؟ خوب به جهنم.. تنها باش. حالا آدم نمی میره که چار تا رفیق صمیمی نداشته باشه.

خلاصه این که خودم باید هوا خودمو داشته باشم.

می دونم بعضی وقتا با ننه بابا سازگاری ندارم و باهاشون کنار نمیام ولی ی طوری ردش میکنم

حالا بابام هر چی هم همه جا دخالت کنه من آخر باید احترامشو داشته باشم حتی اگه صد در صد هم حق با من باشه.

میشه با احترام و بدون صدا بالا بردن کار رو حل کرد فقط باید یکم هوای این غضب رو داشته باشیم.

«گاهی ی بداخلاقی تموم اعمال مستحب رو از بین می بره»

هی میگفت لا اله الا الله

هی میگفت و هی می گفت چون برترین ذکره و توی قبر خیلی به درد می خوره تازه لب ها هم تکون نمی خورن ینی میشه با دهن بسته هم این ذکر رو گفت

ولی

خوبه الان با هم فک کنیم

تو قبر پرسیدن خدامون کیه بگیم کی؟؟!!

ی نکته زبان نمی گه وااا   دل میگه که خدای من فلان چیزه!!

خوب خدای من کیه؟؟

لا اله الا  کامپیوتر

لا اله الا   ماشین

لا اله الا  خونه

لا اله الا  زن و بچه

لا اله الا  نگاه کردن به دختر پسرا

لا اله الا  وبلاگ

لا اله الا سایتای فیلتری

لا اله الا گوشی

لا اله الا کلش او کلن!!

لا اله الا نماز بعد از فیلم.. بعد از مسابقه فلان ورزش

هزارتا خدا داریما!! عجب دنیاییه!!

میگن وقتی ما وایمیسیم به نماز خدا جوری به ماها توجه می کنه انگار فقط ما ی دونه بنده رو آفریده ولی ماها توی نماز حواسمون به همه چیز هست الا ..؟؟!!!!!

1. یاد دادن استراتژی های خاص و محدود:

شما به ظاهر فکر می کنید که خلاقیت دارید و بر اساس خلاقیت خود بازی می کنید ولی در حقیقت در زمین سازندگان بازی می کنید و از استراتژی های آنها تبعیت می کنید. پس خلاقیتی در کار نیست بلکه به شما آموزش داده می شود که آنگونه که آنها می خواهند فکر کنید و عمل نمایید.

2. اهمیت نداشتن کشته شدن سربازان:

برای یک فرمانده حفظ جان سربازان در کنار رسیدن به هدف اهمیت دارد امابرای شما در این بازی مثل یک پادشاه ستمگر فقط رسیدن به منابع دیگران و پیشرفت و کسب امتیاز اهمیت دارد و سربازان بردگان شما برای رساندن شما به اهدافتان هستند.

3. ترویج خشونت:

این بازی تخم خشونت را در وجود ما و مخصوصا کودکانمان می کارد.

4. خراب کردن همه چیز:

شما برای کسب غنایم همه چیز دهکده دشمن را نابود می کنید. کجای فرهنگ اسلامی چنین چیزی است؟؟؟

5. اول خراب کردن سرزمینهای کوچک:

این قانون جنگل است که قوی تر ضعیف تر را نابود می کند. در این بازی هم برای رسیدن به منابع بیشتر باید اول از نابود کردن و غارت سرزمین های کوچکتر شروع کنی

6.نماد:

اسمها و علائمی که در این بازی ترویج می شود با نمادهای فراماسونری و اومانیستی و جنگهای صلیبی و شیطان پرستی قرابت زیادی دارد.

7.غارت:

اصل اساسی این بازی مبتنی بر توسعه طلبی و کشورگشایی و طمع داشتن به اموال دیگران و پیشرفت از طریق غارت دیگران بنا نهاده شده است.

8. تقابل ملیت ها:

در این بازی معمولاً مثلا به طور رندوم ولی در عمل کاملاً عمدی اعراب در برابر ایرانیان قرار می گیرند و دشمنی را میان آنها تقویت می کند و درگیریهای لفظی در رومها اتفاق می افتد.

9. اتحاد دهکده ها برای نابودی دهکده های دیگر:

برای افزایش سرعت پیشرفت و حذف رقبا شما با دیگران متحد می شوید تا دهکده های کوچکتر را نابود کنید. این موضوع ما را یاد تشکیلات ناتو و ائتلاف های مسخره امریکا می اندازد.

10. تلف کردن وقت:

این بازی طبق اعتراف بازیکنان حرفه ای آن به شدت وقت را تلف می کند و اعتیادآور است. آیا ما کاری مهمتر از بازی کردن و سرگرمی آموزنده ای غیر از این بازی نداریم؟ و اینکه در این بازی شما در یک دور باطل هستید. به ظاهر دارید پیشرفت می کنید ولی چه پیشرفتی؟ پیشرفت برای رسیدن به چی؟ آپگرید می کنید غارت میکنید که بزرگ شوید تا دوباره آپگرید شوید تا سرزمین بزرگتری را غارت کنید و دوباره پیشرفت کنید که آپگرید کنید که غارت کنید که بزرگ شوید که آپگرید کنید و غارت کنید که بزرگ شوید . . . . . . . . . . .

و این داستان ادامه دارد . . . .

و او داشت level بازی اش را

بالا می برد.

قبول باشد!!!

لازم به ذکر است، خوردن "آب همراه غذا و نیز بلافاصله بعد از غذا و میوه" مضر و باعث سوءهاضمه و فساد غذا و تولید مواد سمی، است. از امام رضا نقل شده است که فرمودند:
 
مَن أرادَ أن لا تُؤذِیهُ مَعِدَتُهُ فَلا یشرَب عَلى طَعامِهِ ماءً حَتّى یفرُغَ مِنهُ ، ومَن فَعَلَ ذلِکَ رَطِبَ بَدَنُهُ ، وضَعُفَت مَعِدَتُهُ ، ولَم تَأخُذِ العُروقُ قُوَّةَ الطَّعامِ ؛ لِأنـَّهُ یصیرُ فِی المَعِدَةِ فِجّا إذا صُبَّ الماءُ عَلَى الطَّعامِ أوَّلاً فَأَوَّلاً. (دانشنامه احادیث پزشکی : 1 / 426)
 
هر کس مى‏خواهد معده ‏اش او را آزار ندهد ، میان غذا خوردن ، آب ننوشد تا آن را به پایان برساند ؛ زیرا که هر کس چنین کند ، رطوبت در بدنش مى‏نشیند و معده‏اش ضعیف مى‏شود و رگ‏ها نمى‏توانند نیروى موجود در غذا را بگیرند ؛ چه ، اگر پى‏درپى آب به معده ریخته شود ، معده ، فراخ مى‏گردد .
 
و از دیدگاه طب سنتی و پزشکی جدید، نیز مصرف آب به مقدار زیاد در وعده سحری و مخصوصاً بین غذا توصیه نمی‌شود، چون موجب رقیق شدن شیره معده و آنزیم‌های گوارشی شده و روند هضم غذا مختل می شود.
 
در سحری، باید وعده غذای سنگین، پرانرژی و "دیر هضم" میل شود، مثل: برنج و خورشت قیمه و سبزی، تخم مرغ آب پز، کوبیده آبگوشت، تمامی خورشتها با گوشت گوسفندی، حلیم با گوشت و تقریبا همان غذاهایی که در وعده ناهار، معمولا میخوردید. چرا که غذاهای "چرب طبیعی" که از روغن های صنعتی "مایع و جامد"، ترکیب نشده اند، به علت دیرهضم بودن از گرسنگی در طول روز، جلوگیری می کنند.
 
به همراه غذا در سحر، می توانید، ماست (در صورتیکه غذا در وعده سحر، غذای گوشتی و سالاد، نباشد)، ترشیجات طبیعی مثل آب لیمو (در صورتیکه غذا، برنج نباشد)، سبزی خوردن تازه، و زیتون، میل نمایید. و نیز اگر قرار است سالاد به همراه وعده سحر، میل شود، حتما سالادی از ترکیب (خیار ـ گوجه ـ کاهو، هویج به همراه جوانه گندم و روغن زیتون) در کنار وعده سحر باشد.
 
البته کسانی که مبتلا به دیابت هستند، می توانند با مشورت پزشک حاذق و متعهد، شیرینی های مثل عسل یا توت خشک را در سحر، میل کنند؛ در مورد عسل مانند مربا با عسل، کمپوت با عسل، شربت و حلوا با عسل و حتی فسنجان با عسل. در مورد توت مانند توت، شیره توت، حلوای توت و مربای توت.

گر بر سر کوی عشق راهت دادند

با نیک لبان کمی صفایت دادند

بنگر که چگونه است این کار جهان

اندر خوشی و صفا، به بادت دادند

شاعرش خودمم!

الان پوشاک اومده واسه نوزاد:

دارای کیسه هوا

فن اتوماتیک

مرطوب کننده و نرم کننده با هیتر و کولر

که به محض عملیات اس ام اس میره واسه مامان بابا
که بچه خودشو خراب کرده و اگه تا ده دقیقه عوض نشه
اتوماتیک زنگ میزنه به سازمان حمایت از حقوق کودکان
ما هم بچه بودیم صبح تو قنداق میموندیم تا عصر مثل ساندویچ یه گوشه کپک میزدیم

مامانمون شب به شب میبرد دم حوض

چار تا کف دست میزد رو باسنمون و فحش میداد که اینقد خراب میکنی خودتو

***

فیلسوف چیه ؟

هنگامیکه فیل بین انسان و خورشید قرار بگیرد به طوری که سایه فیل روی انسان بیفتد ، فیلسوف رخ میدهد

***

درسته که من در نگاه اول جذاب نیستم

ولی یه جایی بین نگاه چهل و سوم تا شصت و هفتم جذابم !

متاسفانه کسی اینقدر نگاه نمیکنه

***

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست.

روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.

پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’

آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.

ما خانه ای حصیری تهیه کرده  ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.

بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’

پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد.

نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!!

اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.’

پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’

پشتیبانی