انسان در حال نماز با خداى خود نجوا و گفتوگو مىکند و اگر انسان لذت این گفتوگو را بچشد، هیچ گاه از حال نماز خارج نمىشود
عبادت، وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعى لطف و رحمت و راهنمایى است که ما را به کمال مىرساند; مثلا وقتى پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن تشویق کرده و یا وادار مىکنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را مىخواهند و این امر از روى محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نیازى ندارند.
فلسفه و حکمت تشریع نماز:
1. یاد خدا
2. بازداشتن از گناه و زشتیها
3. پاکیزگى روح
4. یارى جستن از نماز در مسیر تکامل: وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَـشِعِینَ 4; از شکیبایى و نماز یارى جویید، و به راستى این کار گران است، مگر بر فروتنان.
5. پاک شدن از کبر و غرور
6. رستگارى
در حدیثى آمده است:
نقش نمازهاى پنج گانه براى امت من همانند نهر آب زلالى است که از مقابل
خانه آنان مىگذرد، اگر کسى روزانه پنج بار در این نهر شستوشو کند، آیا به
گمان شما باز هم بر بدن او آلودگى و پلیدى خواهد ماند؟!.
نمازِ روزانهی انسان، اظهار تشکر و سپاس دائمى او از این همه نعمت و خوبیهایى است که خداوند به او داده است و نیز ثناگویى و تمجید انسان از این همه زیبایى و عظمت است که خداوند متعال دارد. هیچ کس براى تعریف و تمجید از یک گل زیبا که در طبیعت روییده است به شما اعتراض نمىکند، امّا اگر زیبایى آن را نبینى، نابینایت مىشمرند و اگر ببینى و واکنش نشان ندهى و ستایش نکنى سرزنشت مىکنند که چرا ذوق و احساس ندارى و چقدر بددلى!