یادگار نبی

پیامبر اکرم(ص):نماز نور چشم من است

یادگار نبی

پیامبر اکرم(ص):نماز نور چشم من است


امام خمینی (ره) :
" نماز پشتوانه ی ملت است."
" نماز بالاترین ذکر خداست."

امام خامنه ای : نماز، همه چيز است. آن كسى كه همه‌ى رابطه‌هايش قطع شده، اگر توانسته باشد رابطه‌ى نماز را نگه دارد، اين او را نجات ميدهد.

آیت الله بهجت (ره): همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات میرساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست!

۱۲۴ مطلب توسط «tanha» ثبت شده است

 آدم ی مسیری رو که طی میکنه فوت و فن اون مسیر کم کم میاد دستش..

.

.

حالا مثلا فک کن داری پای کامپیوتر بازی میکنی..

هر دفعه که میسوزی دوباره باید همون مسیر قبلی رو بری تا بالاخره برنده بشی..

.

.

.

بعضی چیزا خعلی سادن..

اما شیطون خیلی باحال برامون اون ساده ها رو پیچیده میکنه..

جالبه..

.

.

در مورد هرکسم ی طور میاد جلو..

برای هر کس، ی ترفند داره..

.

.

میدونی؟؟آخرش هر چی هم آدما گول بزنه ولی آدم دوباره  ی خلئی توی خودش حس میکنه..

این فطرت آدماس..

.

.

نمیدونم برات پیش اومده یا ن؟

با هزار تا اشتباه بازم آدم دوس داره اسم خدا رو ببره و خدا رو کنار خودش فرض کنه..

شیطونم از همین بدش میاد..

.

.

بعضی وقتا باید به این فک کنیم که ن فقط توی زندگی خودمون بلکه میون مردم هم درست زندگی کنیم..

و این خعلی زیباست..

حرفای خوبی که دیگران در مورد آدم میزنن..تعریفاشون..اعتماداشون..لبخنداشون..

توی دنیا اگه بتونیم همینا رو جمع کنیم برامون بسه..

همین

راز دل با یار محرم هم نباید باز گفت

روزی آن محرم اگر بیگانه شد تکلیف چیست؟؟؟؟

"همانا مردم بندگان دنیایند و دین بازیچه زبان های آن هاست و تا آنجا گرد دین می چرخند که معیشتشان فراهمآید; و آنگاه که با بلایا آزموده شوند دین داران اندک اند::"

آقای قدس(شاگرد آیت ا.. بهجت) می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.

آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و ...، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»

گفتم شیخا هر آنچه گوئى هستم

آیا تو چنان که می‌نمائى هستى؟


برگرفته شده از : طبیب

لج داره بابا آدم ماشین داشته باشه ولی وقتی بخواییم باهاش بریم ی جایی که کار مهم داریم ی دفعه در بیاد بگه با تاکسی برو!!

خوب آخه وقتی ماشین داریم چرا با تاکسی بریم؟

حالا ماشینمون که مدل بالا نیست پژو رواس!!

می خوای بری ی جا که بابا باید بیاد برات امضا کنه ینی حضورش لازمه.

خب آخه چی در بیای بگی؟ آدم واقعا لجش میگیره!

یا مثلا وقتی بابای آدم بی کار میشه توی هر  کاریمون دخالت میکنه  دخالت بابا تو زندگیمون خیلی لازمه ولی ن در این حد که حتی توی نوع سفره انداختن مون هم دخالت کنه!

 

بچه باید با ننه باباش رفیق باشه.

ننه بابا باید با بچشون رفیق باشن

نباید ی طوری بشه که بچه رفیقاشو به ننه باباش ترجیه بده و این خیلی بده

به قول یکی میگفت:« من الان نزدیکه18سالمه. وقتی به همکلاسیام توی دبستان نگاه میکنم می بینم چهار پنج تا بیشتر نیستیم که سیگاری نشدیم بقیه ی 30نفر کمتر یا بیشتر؛ همه سیگاری شدن. و این خیلی بده!! همونایی که ی روز ادعای زور داشتن و گندگی میکردن حالا توی پارک می شینن و سیگار میکشن.»

("ولی الان خدا رو شکر می کنم که بابام توی بچگی منو می زد می دونی چرا؟ چون نذاشت با همه کس بگردم و کنترلم کرد. شاید بعضی وقتا از دست این کتک خوردنا عصبانی می شدم ولی الان خوشحالم..")

ممکنه ننه بابا تقصیر داشته باشن ولی وقتی رفیقای من خوب نباشن تقصیر بابا مامان چیه؟

من خودم عُرضه نداشتم که رفیق خوب پیدا کنم! میگی رفیق خوب نیس؟ خوب به جهنم.. تنها باش. حالا آدم نمی میره که چار تا رفیق صمیمی نداشته باشه.

خلاصه این که خودم باید هوا خودمو داشته باشم.

می دونم بعضی وقتا با ننه بابا سازگاری ندارم و باهاشون کنار نمیام ولی ی طوری ردش میکنم

حالا بابام هر چی هم همه جا دخالت کنه من آخر باید احترامشو داشته باشم حتی اگه صد در صد هم حق با من باشه.

میشه با احترام و بدون صدا بالا بردن کار رو حل کرد فقط باید یکم هوای این غضب رو داشته باشیم.

«گاهی ی بداخلاقی تموم اعمال مستحب رو از بین می بره»

هی میگفت لا اله الا الله

هی میگفت و هی می گفت چون برترین ذکره و توی قبر خیلی به درد می خوره تازه لب ها هم تکون نمی خورن ینی میشه با دهن بسته هم این ذکر رو گفت

ولی

خوبه الان با هم فک کنیم

تو قبر پرسیدن خدامون کیه بگیم کی؟؟!!

ی نکته زبان نمی گه وااا   دل میگه که خدای من فلان چیزه!!

خوب خدای من کیه؟؟

لا اله الا  کامپیوتر

لا اله الا   ماشین

لا اله الا  خونه

لا اله الا  زن و بچه

لا اله الا  نگاه کردن به دختر پسرا

لا اله الا  وبلاگ

لا اله الا سایتای فیلتری

لا اله الا گوشی

لا اله الا کلش او کلن!!

لا اله الا نماز بعد از فیلم.. بعد از مسابقه فلان ورزش

هزارتا خدا داریما!! عجب دنیاییه!!

میگن وقتی ما وایمیسیم به نماز خدا جوری به ماها توجه می کنه انگار فقط ما ی دونه بنده رو آفریده ولی ماها توی نماز حواسمون به همه چیز هست الا ..؟؟!!!!!

1. یاد دادن استراتژی های خاص و محدود:

شما به ظاهر فکر می کنید که خلاقیت دارید و بر اساس خلاقیت خود بازی می کنید ولی در حقیقت در زمین سازندگان بازی می کنید و از استراتژی های آنها تبعیت می کنید. پس خلاقیتی در کار نیست بلکه به شما آموزش داده می شود که آنگونه که آنها می خواهند فکر کنید و عمل نمایید.

2. اهمیت نداشتن کشته شدن سربازان:

برای یک فرمانده حفظ جان سربازان در کنار رسیدن به هدف اهمیت دارد امابرای شما در این بازی مثل یک پادشاه ستمگر فقط رسیدن به منابع دیگران و پیشرفت و کسب امتیاز اهمیت دارد و سربازان بردگان شما برای رساندن شما به اهدافتان هستند.

3. ترویج خشونت:

این بازی تخم خشونت را در وجود ما و مخصوصا کودکانمان می کارد.

4. خراب کردن همه چیز:

شما برای کسب غنایم همه چیز دهکده دشمن را نابود می کنید. کجای فرهنگ اسلامی چنین چیزی است؟؟؟

5. اول خراب کردن سرزمینهای کوچک:

این قانون جنگل است که قوی تر ضعیف تر را نابود می کند. در این بازی هم برای رسیدن به منابع بیشتر باید اول از نابود کردن و غارت سرزمین های کوچکتر شروع کنی

6.نماد:

اسمها و علائمی که در این بازی ترویج می شود با نمادهای فراماسونری و اومانیستی و جنگهای صلیبی و شیطان پرستی قرابت زیادی دارد.

7.غارت:

اصل اساسی این بازی مبتنی بر توسعه طلبی و کشورگشایی و طمع داشتن به اموال دیگران و پیشرفت از طریق غارت دیگران بنا نهاده شده است.

8. تقابل ملیت ها:

در این بازی معمولاً مثلا به طور رندوم ولی در عمل کاملاً عمدی اعراب در برابر ایرانیان قرار می گیرند و دشمنی را میان آنها تقویت می کند و درگیریهای لفظی در رومها اتفاق می افتد.

9. اتحاد دهکده ها برای نابودی دهکده های دیگر:

برای افزایش سرعت پیشرفت و حذف رقبا شما با دیگران متحد می شوید تا دهکده های کوچکتر را نابود کنید. این موضوع ما را یاد تشکیلات ناتو و ائتلاف های مسخره امریکا می اندازد.

10. تلف کردن وقت:

این بازی طبق اعتراف بازیکنان حرفه ای آن به شدت وقت را تلف می کند و اعتیادآور است. آیا ما کاری مهمتر از بازی کردن و سرگرمی آموزنده ای غیر از این بازی نداریم؟ و اینکه در این بازی شما در یک دور باطل هستید. به ظاهر دارید پیشرفت می کنید ولی چه پیشرفتی؟ پیشرفت برای رسیدن به چی؟ آپگرید می کنید غارت میکنید که بزرگ شوید تا دوباره آپگرید شوید تا سرزمین بزرگتری را غارت کنید و دوباره پیشرفت کنید که آپگرید کنید که غارت کنید که بزرگ شوید که آپگرید کنید و غارت کنید که بزرگ شوید . . . . . . . . . . .

و این داستان ادامه دارد . . . .

و او داشت level بازی اش را

بالا می برد.

قبول باشد!!!

لازم به ذکر است، خوردن "آب همراه غذا و نیز بلافاصله بعد از غذا و میوه" مضر و باعث سوءهاضمه و فساد غذا و تولید مواد سمی، است. از امام رضا نقل شده است که فرمودند:
 
مَن أرادَ أن لا تُؤذِیهُ مَعِدَتُهُ فَلا یشرَب عَلى طَعامِهِ ماءً حَتّى یفرُغَ مِنهُ ، ومَن فَعَلَ ذلِکَ رَطِبَ بَدَنُهُ ، وضَعُفَت مَعِدَتُهُ ، ولَم تَأخُذِ العُروقُ قُوَّةَ الطَّعامِ ؛ لِأنـَّهُ یصیرُ فِی المَعِدَةِ فِجّا إذا صُبَّ الماءُ عَلَى الطَّعامِ أوَّلاً فَأَوَّلاً. (دانشنامه احادیث پزشکی : 1 / 426)
 
هر کس مى‏خواهد معده ‏اش او را آزار ندهد ، میان غذا خوردن ، آب ننوشد تا آن را به پایان برساند ؛ زیرا که هر کس چنین کند ، رطوبت در بدنش مى‏نشیند و معده‏اش ضعیف مى‏شود و رگ‏ها نمى‏توانند نیروى موجود در غذا را بگیرند ؛ چه ، اگر پى‏درپى آب به معده ریخته شود ، معده ، فراخ مى‏گردد .
 
و از دیدگاه طب سنتی و پزشکی جدید، نیز مصرف آب به مقدار زیاد در وعده سحری و مخصوصاً بین غذا توصیه نمی‌شود، چون موجب رقیق شدن شیره معده و آنزیم‌های گوارشی شده و روند هضم غذا مختل می شود.
 
در سحری، باید وعده غذای سنگین، پرانرژی و "دیر هضم" میل شود، مثل: برنج و خورشت قیمه و سبزی، تخم مرغ آب پز، کوبیده آبگوشت، تمامی خورشتها با گوشت گوسفندی، حلیم با گوشت و تقریبا همان غذاهایی که در وعده ناهار، معمولا میخوردید. چرا که غذاهای "چرب طبیعی" که از روغن های صنعتی "مایع و جامد"، ترکیب نشده اند، به علت دیرهضم بودن از گرسنگی در طول روز، جلوگیری می کنند.
 
به همراه غذا در سحر، می توانید، ماست (در صورتیکه غذا در وعده سحر، غذای گوشتی و سالاد، نباشد)، ترشیجات طبیعی مثل آب لیمو (در صورتیکه غذا، برنج نباشد)، سبزی خوردن تازه، و زیتون، میل نمایید. و نیز اگر قرار است سالاد به همراه وعده سحر، میل شود، حتما سالادی از ترکیب (خیار ـ گوجه ـ کاهو، هویج به همراه جوانه گندم و روغن زیتون) در کنار وعده سحر باشد.
 
البته کسانی که مبتلا به دیابت هستند، می توانند با مشورت پزشک حاذق و متعهد، شیرینی های مثل عسل یا توت خشک را در سحر، میل کنند؛ در مورد عسل مانند مربا با عسل، کمپوت با عسل، شربت و حلوا با عسل و حتی فسنجان با عسل. در مورد توت مانند توت، شیره توت، حلوای توت و مربای توت.

گر بر سر کوی عشق راهت دادند

با نیک لبان کمی صفایت دادند

بنگر که چگونه است این کار جهان

اندر خوشی و صفا، به بادت دادند

شاعرش خودمم!

الان پوشاک اومده واسه نوزاد:

دارای کیسه هوا

فن اتوماتیک

مرطوب کننده و نرم کننده با هیتر و کولر

که به محض عملیات اس ام اس میره واسه مامان بابا
که بچه خودشو خراب کرده و اگه تا ده دقیقه عوض نشه
اتوماتیک زنگ میزنه به سازمان حمایت از حقوق کودکان
ما هم بچه بودیم صبح تو قنداق میموندیم تا عصر مثل ساندویچ یه گوشه کپک میزدیم

مامانمون شب به شب میبرد دم حوض

چار تا کف دست میزد رو باسنمون و فحش میداد که اینقد خراب میکنی خودتو

***

فیلسوف چیه ؟

هنگامیکه فیل بین انسان و خورشید قرار بگیرد به طوری که سایه فیل روی انسان بیفتد ، فیلسوف رخ میدهد

***

درسته که من در نگاه اول جذاب نیستم

ولی یه جایی بین نگاه چهل و سوم تا شصت و هفتم جذابم !

متاسفانه کسی اینقدر نگاه نمیکنه

***

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست.

روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.

پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’

آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.

ما خانه ای حصیری تهیه کرده  ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.

بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’

پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد.

نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!!

اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.’

پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’

کاش رو کیس زندگیمون دکمه ریست طراحی می شد

تا زمانی که هنگ می کردیم یه ریست به زندگیمون می زدیم!!!

دهان مقدس ترین و پلید ترین قسمت بدنه..

هم می تونه ذکر خدا رو بگه و هم میتونه دیگران را دست بندازه..

از  عرش تا فرش بودن انتخاب خودمونه

(در حال تکمیل)

این عکس ها مال شهر خودمونه..

امیدوارم خوشتون بیاد.

حسینیه حضرت ابوالفضل(ع)

مسجد امام حسین(ع)

مسجد امام حسین (ع)

گلزار شهدا

گلزار شهدا

گلزار شهدا

شهید اسد الله نیازی

حدیث (1) لقمان حکیم علیه السلام :

یا بُنَىَّ لاتَعدُ بَعدَ تَقوَى اللّه  مِن اَن تَتَّخِذَ صاحِبا صالِحا؛

فرزندم! بعد از تقواى الهى، از گرفتن دوستِ شایسته نگذر.

الاخوان، ص 110، ح 25

عوامل مادی:

فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی

از مهم‌ترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می‌گردد، فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی می‌باشد مانند فقدان برنامه‌ای منظم برای خواب و یا ایجاد مشغله‌های پراکنده و فراتر از توانایی‌های خود که نتیجه‌ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.

هیچ وسیله‌ای مستحکم‌تر و دائمى‌تر از نماز براى ارتباط میان انسان با خدا نیست، خداوند در قرآن می‌فرماید: برای یاد من و ذکر من نماز بپادارید، «اقم الصلوة لذکری»، ناآشناترین انسان‌ها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مى‌کنند و برجسته‌ترین اولیاى خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جویند.

مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت/ گر به سنگش بزنی جای دگر می‌ نرود (سعدی)

حضرت آیت ا... حاج سید ابوالحسن قزوینی درباره ارتباط بین نماز و مرگ فرمودند: «بین موت و نماز یک نوع ارتباط مخصوصی است، زیرا که نماز حقیقی هم عین موت است؛ زیرا که موت انقطاع علاقه روح است از بدن و از عالم طبیعی؛ در نماز هم انقطاع از این عالم به حضرت رب العزه [است]

چنان که در مقدمه افتتاح صلوة، خواندن این آیه شریفه وارد است: (انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض) [انعام - ۷۹] روی دل خود را به سوی کسی آوردم که آسمان ها و زمین را آفرید...). همین طور که در مرگ وجهه روح به عالم دیگر است، در نماز هم وجهه روح به عالم قدس است... در مرگ قبض ارواح به دست عزرائیل است؛ در نماز قبض روح از طرف خداوند عالم است».

1.تسبیح حضرت زهرا (س) عبارت است از: (34) مرتبه «اللَّه أکبر»، بعد (33) مرتبه «الحمد للَّه» و بعد از آن (33) مرتبه «سبحان اللَّه». از تعقیب‏هایى که بعد از نمازهای پنجگانه خیلى سفارش شده است، تسبیح حضرت زهرا (س) است.[1]

 

درباره فضیلت و ثواب گفتن تسبیح حضرت زهرا (س) روایات زیادی از ائمه معصومین (ع) وارد شده است که به برخی اشاره می شود:

 

الف) ابو هارون مکفوف مى‏گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: اى ابو هارون، ما کودکان خود را همان گونه که به نماز فرمان مى‏دهیم به تسبیح حضرت زهرا (ع) نیز امر مى‏کنیم. پس بر این ذکر مداومت کن، زیرا هر بنده‏اى بر آن مداومت کند تیره بخت نمى‏شود.[2]

 

ب) امام باقر (ع) فرمود: هر کس تسبیح حضرت زهرا (ع) را بگوید سپس طلب آمرزش کند آمرزیده خواهد شد. این تسبیح به زبان یک صد مرتبه است ولى در میزان عمل یک هزار تسبیح به شمار مى‏رود، و شیطان را دور مى‏کند، و خداوند رحمان را خشنود مى‏سازد.[3]

 

2. در قنوت هر ذکر و دعایی گفته شود، کافى است؛ ولی بهتر است دعاهایی که در قرآن کریم آمده، مانند: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[4] و یا در روایات وارد شده بخواند؛ مانند این دعا که بهتر است در قنوت خوانده شود:«لَا إِلهَ الَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».[5]

 

 

[1] . توضیح المسائل (المحشی للامام الخمینی)، ج 1، ص 606، م 1122.

[2] . شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه انصارى محلاتى، محمد رضا، ص 315، نشرنسیم کوثر، قم، چاپ اول، 1382ش.  ‏

[3] . همان.

[4] . بقره، 201.

[5] . توضیح المسائل (المحشی للامام الخمینی)، ج 1، ص 604، م 1119.

در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای حضرت محمد(ص) آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد. این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است.
خانم Wadea Omrany کشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه 18کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.
ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.
خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید: حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ؛ "تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."
در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:
1-"ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.
2-"به لانه هایتان وارد شوید" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگرپیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می گوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)
3- " مبادا سلیمان ولشگرش پایمالتان کنند" در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است که ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می کنیم.
4-"و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عکس العملی در مقابل خطر قبلی، یکنوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری،مورچه به مخاطبان خود می گوید که به منبع خطر حمله نکنید زیرا خطر از یک دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبرندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آن ها را خطرواقعی نمی دانند.
در کلمات آخر، مورچه پیام رسان، همراهانش را از رسیدن سلیمان با خبر کرد و این چیزی است که ما به صورت علمی و از طریق بررسی رمز های شیمیایی ارتباطی مورچه ها توضیح می دهیم.
ما ترتیب دستورات مورچه ها را که به چهار مرحله تقسیم می شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان دادیم. علم در این زمینه چه می گوید؟
این مقاله را بخوانید:
مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطارو دفاعی و همچنین زمانی که تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی که با خطری مواجه باشند استفاده می کنند.
این اخطار معمولا توسط صدورعلامت های شیمیایی دفاعی مشخص می شود. غده های دفاعی مسئول ایفای نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استرالیایی رادر نظر بگیرید. وقتی این مورچه ها با خطر مواجه می شوند، قطرات کوچکی را از غده دفاعی خود ترشح می کنند – این یک فرمان برای دیگر مورچه ها است تا فرار کنند و با شاخک های خود ارتعاشی ایجاد کنند که به معنای قرار گیری در موقعیت خطر است.
اولین ماده که توسط مورچه ها شناسایی می شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها می شود. در نتیجه شاخک های خود را تکان می دهند و بالامی برند تا دیگر بوها را نیز بگیرند.
وقتی که آن ها hexanol(اولین پیغام به شکل الکل بود) را دریافت می کنند موقعیت خطر به خود می گیرند و در تمامی جهت ها می دوند تا منبع مشکل را پیدا کنند. زمانی کهundécanoneدریافت کنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر می برد و آن ها راتحریک می کند تا تمام اشیا خارجی را گاز بگیرند. سپس در نهایت وقتی که به هدف نزدیک تر می شوند butyloctenalرا تشخیص می دهند که پرخاشگری و آمادگی آن ها را برای قربانی کردن خود افزایش می دهد.
ارتباط شیمیایی مهم ترین روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن این خطراست. در این فرایند مورچه ها انواع مختلف این مواد که هر کدام رمز تفاوتی دارد و بیانگر نوع خاصی از صحبت کردن است را استفاده می کنند.
اگر انتشار موادی که توسط مورچه ای که آن خطر را اعلام کرد تعقیب کنیم می بینیم که کاری می باشد که مورچه مورد اشاره در آیه 18 سوره نمل آن را انجام داده.
موادی که مورچه در موقعیت هایی مثل این از بدن خود ترشح می کند به چهار دسته تقسیم می شوند که هرکدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.
مراحل پی در پی عکس العمل مورچه ها
aldéhydehexanalاولین ماده شیمیایی است که مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح می کند. و آن را می توان به عنوان آژیر خطر دانست. مورچه ها با دریافت این ماده شروع به جمع شدن در یک نقطه می کنند و منتظر رسیدن بقیه علامت ها می شوند و این شبیه اولین مرحله است که توسط مورچه در جمله "ای مورچه ها" گفته شد.
سپس مورچه دومین ماده شییایی hexanol را ترشح می کند. با دریافت این ماده مورچه ها شروع به دویدن در تمامی جهت ها می کنند تا منبع این ماده را پیدا کنند. مورچه ای که ماده شیمیایی را ترشح می کند باید مسیری را که بقیه مورچه ها باید از آن کنار بروند را معین کند و این کاری است که مورچه حضرت سلیمان انجام داد و از بقیه مورچه ها خواست که وارد لانه هایشان بشوند و گفت: "به لانه هایتان وارد شوید" و این دستوری از گوینده است و به بقیه می گوید که به طرف لانه هایشان بروند. بنابراین باید مسیر را مشخص کرده باشد و این شبیه هدایت مورچه ها می باشد.
Undécanoneسومین ماده ای است که مورچه ترشح می کند. این ماده نشان دهنده عامل خطراست و چیزی که مورچه در سومین عبارت گفت "مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" می بینید که چه قدر مطابقت و سازگاری دارد؟ در این مرحله مورچه ها آماده مواجه با خطر می شوند. پس ماده چهارم چه می شود؟
درمرحله چهارم مورچه اخطار دهنده ماده شیمیایی مخصوصی را ترشح می کند که butylocténal نام دارد. توسط این ماده گوینده دستور دفاع می دهد و نوع دفاع را تعیین می کند. بنابر این در عبارت آخر می گوید "و خود آگاه نباشند "با این کار مورچه از وارد شدن بقیه مورچه ها به مرحله حمله جلوگیری می کند که می توانست منجر به مرگ شود.
در این جا حضرت سلیمان خنده ای از روی محبت و شکر می کند گویی که او این مورچه ها را آرام کرده است و این که او گفته است به مورچه ها که لازم نیست نگران باشند و آن حضرت آن ها را دیده است و با آن ها مهربان می باشد و به آن ها صدمه ای نمی رساند.
حال اجازه دهید خلاصه مطالب را برایتان بگویم:
"تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید*، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."

یکی از مورچه ها می گوید ای مورچه ها
Hexanal
به لانه هایتان وارد شوید
hexanol
مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند
undécanone
و خود آگاه نباشند
butylocténal

و حالا کافران و افراد شکاک بعد از پی بردن به این قضیه که علم آن را ثابت کرده چگونه می توانند در مورد معجزه بودن قرآن کریم شک کنند. این حقایق بیش از هزار سال پیش در قرآن آمده است.
خدایی جز تو نیست، تو منزهی و من گمراه بودم.

با تلاش فراوان دوستان سایت فال شهدا راه اندازی شد و در حال گسترش است

برای گرفتن فال کلیک کنید تا وارد سایت شوید.

ضمنا اگر تمایل به همکاری با این گروه داشتید پیام بگذارید( آدرس ایمیل یادتون نره..)

وظیفه این گروه جمع آوری و گلچین کردن وصایای شهداست.

راستی

لطفا این پست رو توی وبلاگ هاتون بذارید تا دیگران هم مطلع بشن.

نیمه های شب بود که از سنگر کمین برمی گشتیم . از پشت یکی از خاکریزها صدای ناله پرسوزی شنیدیم.طاقت نیاوردیم ، رفتیم نزدیکتر، در تاریکی شب با خدای خودشان راز و نیاز می کردند .
چشم ، چشم را نمی دید . نزدیکتر شدیم . به حالت سجده بودند و شور و حال عجیبی داشتند . متوجه حضور ما نشدند . بی اختیار پشت سرشان زانو زدیم و با ناله محزونشان همنوا شدیم .کارشان که تمام شد متوجه ما شدند.
پرسیدیم :« چرا این همه راه طولانی را پیاده آمده و این گوشه بیابان نشسته اید و راز و نیاز می کنید ؟!»
گفتند :« اینجا سال گذشته سنگرمان بود . خمپاره ای آمد و خرابش کرد . چند نفر از بهترین دوستانمان همین جا شهید شدند. ما نیز به یاد آنها اینجا جمع شده ایم .»

- مامان! پس کوش؟ همش باید دنبالش بگردم!
- چی کوش؟ باز دنبال چی می گردی؟!
- مامان تو رو خدا بگو کجا گذاشتیش؟دیر شد ، دسته رفت.
- آهان طبق معمول دنبال زنجیرت می گردی! زیر میز مطالعته، خودت اونجا گذاشتیش.
- مرتضی! این دیگه چیه ورداشتی؟!!

یکی دو ماهی بود که حال و حوصله نداشت. گاهی وقتا اصلاً حرف نمی زد، گاهی وقتا هم از کوره در می رفت و دور و بری ها رو از خودش می رنجوند. هر چی فکر می کرد چرا اینجوری شده کمتر به جواب می رسید. امروز هم دست کمی از بقیه روزا نداشت، با تنها چیزی که اجباراً کنار اومده بود اداره ش بود و انجام کارای عادی و معمولی، قراره برای انجام کاری به یکی از شرکت های همکار بره،

همین طور که کنار خیابون ایستاده بود یه تاکسی جلوی پاش ترمز زد. آقا کجا؟!

•-      مستقیم خیابون ....

بی هدف صفحات درون پرونده را زیر و رو می کرد.

صدای گوینده رادیو خیلی ضعیف به گوش می رسید.

مجری: خب اگه اجازه بدید شنونده پشت خط داریم،

•-      دستاش از روی کاغذها برداشته میشه

پشت خط یه جوون دانشجو از شهرستانه...

سلام آقا ،اگه ممکنه

بیماری واریس اختلال رایجی است که در رگ های ساق به وجود می آید. در این حالت رگ های دو طرف پایینی ساق، دچار زمختی و کجی و پر از خون های منعقد می گردند. گفتنی است که درصد زیادی از مردم یعنی بین ده تا بیست درصد از جمعیت جهان از این بیماری رنج می برند. در پژوهش های جدید علمی، ارتباط تنگاتنگی در به جای آوردن نماز و جلوگیری از بیماری واریس به اثبات رسیده است.

دکتر توفیق علوان استاد دانشگاه پزشکی اسکندریه در این باره می گوید: با ملاحظه دقیق به حرکت های نماز، متوجه می شویم که به قدر عجیبی بین قیام و رکوع و سجود و نشستن بین دو سجده یک نوع انسجام و هماهنگی وجود دارد و با قیاس علمی دقیق فشار واقع شده بر رگ ساق کنار مفصل قوزک پا به این نتیجه می توان رسید که کاهش فشار وارده بر آن در حین رکوع و حالت سجده جریان خون را به همان سمت و سویی که جاذبه زمین فعال است هدایت می کند. خون که در غیر این حالت به سختی از نوک پا به عضله قلب می رسید در این حالت به آسانی از بالا به پایین به جریان می افتد و این فرایند تا حد زیادی از فشار رگ پشت پا که حدوداً از (120-100 سانتی متر) در حال ایستادن است به (33/1 سانتی متر) در حالت سجده می رسد و به دنبال آن احتمال دچار شدن انسان به بیماری واریس کاهش می یابد. به دیگر سخن کسی که به شکل منظم و صحیح نماز مستحب و واجب به جای می آورد به ندرت به این بیماری مبتلا می شود.

استخوان، در بدن انسان به طور پیوسته دارای دو مرحله متوالی است، یک مرحله ساخت و سپس مرحله تخریب که این روند به طور متوالی در جریان است. اگر انسان در مرحله رشد و جوانی باشد، روند ساخت بیش تر است و استخوان طول و قوت بیش تری به خود می گیرد بعد از مرحله رشد با بالا رفتن عمر نوبت به مرحله تخریب می رسد، در این زمان کمیت استخوان رو به نقص می آورد و قابلیت بیش تری برای شکستن پیدا می کند. افزون بر این، ستون فقرات به علت ضعف مهره ها و نقص طول و استحکام، شکل قوسی به خود می گیرد. نشاط و استحکام، استخوان ها به شکل کلی به توان فشار و جذبی دارد که عضله ها و رگ ها در اثنای انقباض و انبساط، آن را به کار می گیرد، زیرا این عضله ها و رگ ها به استخوان مرتبط می باشند. اخیراً ثابت شده که در داخل استخوان یک جریان الکتریکی دو قطبی متفاوت وجود دارد که این جریان در توزیع وظایف بافت استخوان سلول ساخت و سلول تخریبی مؤثر است، کما این که تا حد زیادی وجود فعالیت این سلول ها را مشخص می کند.

تجربه نیز ثابت کرده که در حالت استراحت و بی تحرکی این جریان الکتریکی کم می شود و سبب می شود که استخوان، مواد سازنده اش را از دست دهد و در پی آن دچار ضعف شود و حتی در سفر به فضا تجربه ثابت کرده که در غیاب کامل جاذبه زمین، عضله ها ضعیف می گردند و استخوان ها در نتیجه عدم مقاومت در برابر جاذبه زمین، نامقاوم می گردند. در این جا به این نتیجه می رسیم که راحتی کامل ، باعث ضعف استخوان می گردد، چرا که عدم تحرک باعث فعال شدن سلول های تخریب و ضعیف شدن سلول های ساخت می شود و علاوه بر آن سبب کاهش ماده زمینه ای استخوان می گردد. در این جا سؤالی پیش می آید که مگر ممکن است یک مسلمان راحتی و بی تحرکی پیوسته داشته باشد و آیا مگر ممکن است که آن جریان الکتریکی تجدید کننده فعالیت استخوان در بدن وی متوقف  گردد؟

گذشته از آن این عمل سبب طول عمر مسلمانان نیز می شود، زیرا وقتی وی نمازش را ترک نکند، نماز عاملی می شود برای تقویت استخوان وی و موجب سلامت و استواری آن می گردد.

این حقیقت می تواند تفسیری باشد برای جوامعی که پایبند نماز هستند، به عنوان مثال روستاهای مصر می توانند از این نمونه باشند که تقریباً در آن جا خمیدگی پشت و بیماری هایی که با افزایش عمر ظاهر می گردند، از بین رفته است. همچنین می تواند به طور کل تفسیری باشد برای تندرستی و سلامتی مسلمانانی که پایبند تعالیم دینی خود هستند و تفسیری برای فتوحات اسلامی و قهرمانی های نادر و چیزی که سربازان اسلام از آن برخوردار بودند و دیگر نیاز به بیان نیست و تنها زمانی غیرمسلمان پی به ارزش نماز می برد که آن را به جای آورد و با خشوع و تواضع در برابر خداوند خود بایستد و به وحدانیت وی اعتراف نماید و به فضل و عظمتش زبان اعتراف بگشاید. در این حالت به قلب و جسمش نوری سرایت خواهد کرد که وی را دائماً به راه راست خداوندی هدایت می کند. (الحمدلله رب العالمین* الرحمن الرحیم* مالک یوم الدین* ایاک نعبد و ایاک نستعین* اهدنا الصراط المستقیم* صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین)

پشتیبانی